سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
مهدویت یا آخرین تجلی ولایت و امامت (1)
سیر به سوی کمال مطلوب لازمهی وجودی تمام پدیدههای جهان هستی است؛ یک دانه وقتی در شرایط خاصی در دل خاک جای میگیرد، تلاش میکند مسیر کمال خود را با موفقیت طی کند و به کمال نهایی خود نایل آید.
نکتهی مهم آن است که هر پدیده، سیر تکاملی مربوط به نوع خودش را دنبال میکند.
قرآن کریم همان طور که مطلق آفرینش را به خداوند نسبت میدهد، مطلق پرورش اشیاء را نیز به او نسبت میدهد و تأکید میکند که رهسپاری و تلاش هر پدیدهای در جهت رسیدن به کمالش، با هدایت الهی صورت میگیرد:
(رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى كُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى)؛ (1) پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور او است داده؛ سپس آن را هدایت فرموده است.
در آیهی دیگری میفرماید:
(الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى)؛ (2) همان که آفرید و هماهنگی بخشید و آن که اندازهگیری کرد و راه نمود.
نوع انسان نیز از این قانون کلی بیرون نیست؛ بلکه انسان به دلیل ویژگیهای وجودی و کمالات فراجسمانی، غیر از هدایت تکوینی، از طریق معارف وحیانی نیز به سوی کمالات انسانی خود هدایت میشود.
خواست فطری انسان این است که از طریق زندگی اجتماعی و با قرار گرفتن در متن جامعه، این مسیر را طی نماید و به کمال و سعادت دست یابد؛ به همین دلیل انسان به دو نیروی عقل و وحی مجهز شده است تا در پرتو هدایت وحی و رهنمودهای عقلِ منوّر به وحی، مسیر کمال و سعادت خود را طی کند.
به بیان دیگر، بشر از زمانی که در بستر زمین قرار گرفته، همواره آرزوی زندگی اجتماعی همراه با سعادت به معنای واقعی و همه جانبه را داشته و به امید رسیدن به چنین روزی به سر برده است؛ این خواست بشر، آرزو و خواب و خیالی غیر قابل تحقق نیست؛ زیرا اگر این خواست غیرقابل تحقق باشد، به صورت یک آرزو و امید همگانی و در نهاد عموم بشر نقش نمیبست؛ چنان که اگر غذایی وجود نمیداشت، گرسنگی معنایی نداشت و اگر آبی نمیبود تشنگی وجود نداشت. بنابراین جهان روزی را به خود خواهد دید که در آن، جامعهی بشری پر از عدل و داد میشود و بشریت با صلح و صفا و امنیت کامل، همراه با تمام فضایل معنوی و انسانی به سر خواهد برد.
براساس آموزههای وحیانی، تحقق این امر در پرتو ولایت و امامت و به دست شخصی به وجود میآید که به عنوان آخرین سلسله ائمه، خواست و آرمان همه انبیا و اوصیا را برای پدید آوردن چنین جامعهای تحقق خواهد بخشید. (3)
امام خمینی در گفتهها و نوشتههای خود به تفصیل به این حقیقت پرداخته است که با ظهور آخرین پرچمدار امامت و ولایت، بشریت به آرزوی دیرین خود یعنی عدالت و سعادت حقیقی خواهد رسید؛ از جمله میگوید:
"حضرت خاتم الاوصیا و مفخر الاولیاء حجت بن الحسن العسکری - ارواحنا لمقدمه الفداء -... بزرگ شخصیتی که برپا کنندهی عدالتی است که بعثت انبیا - علیهمالسلام - برای آن بود... ابر مردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغلبازان تطهیر مینماید و زمین را پس از آن که ظلم و جور آن را فراگرفته، پر از عدل و داد مینماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض مینماید. و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغلبازیها و فتنهانگیزیها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیلهگران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخهای ستم و کنگرههای بیداد فرو ریزد و آنچه غایت بعثت انبیا - علیهم صلوات الله - و حامیان اولیا - علیهمالسلام - بوده تحقق یابد و برکات حق تعالی بر زمین نازل شود. (4)"
بنابراین مسأله مهدویت و ظهور عدلگستر جهانی و تأمین سعادت همه جانبهی بشر، در حقیقت تجلّی کامل ولایت و امامت است که در نهاد بشر و به صورت خواست و آرزوی همگانی و فطری انسانها مطرح است.
به تناسب موضوع تحقیق، این مسأله در چند محور تبیین میشود:
الف. جلوهای از سیما و خصایص حضرت مهدی
مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خاتم ولایت و آخرین سلسلهی امامت است که غالباً از او با «امام زمان» و «صاحب الزمان» یاد میشود؛ فرزند امام حسن عسکری و اسم شریف او هم نام رسول خدا است؛ در نیمهی ماه شعبان 255 در سامرا دیده به جهان گشود (5) و تا سال 260 هجری و در زمان حیات پدر بزرگوارش از دید اکثر مردم پنهان بود و تنها عدهی اندکی از شیعیان او را ملاقات میکردند. پس از شهادت پدر و انتقال امامت به آن حضرت، به امر خداوند، از دیدهها غایب شد و تنها نوّاب خاص و آن هم در موارد استثنایی او را ملاقات میکردند. این مرحله از غیبت، که اصطلاحاً «غیبت صغری» نامیده میشود از سال 260 تا سال 329 که تقریباً هفتاد سال است به طول انجامید.پس از این مرحله، دوران غیبت کبری آغاز شد و تا روزی که خداوند بخواهد ادامه خواهد داشت. (6) در قرآن با اشاره، (7) و در روایات صریحاً و به طور مبسوط و گسترده (8) درباره حضرت مهدی مطالبی مطرح شده است. در عرفان اسلامی نیز درباره آن حضرت و کمالات وجودی و نحوهی حکومت و عدالت گستری او سخن گفته شده است. (9)
در کلمات امام خمینی از جنبههای متعددی درباره حضرت مهدی بحث شده است؛ گاهی از آن حضرت به «عصارهی همه موجودات» (10) و در جای دیگر با عناوینی چون «امام امت و عصارهی خلقت و وارث نبوت، ولیّ عصر» (11) یا ذخیرهی خداوند برای بشر (12) نام برده است. در جای دیگر درباره او گفته است:
آخرین ذخیرهی امامت، حضرت بقیة الله - ارواحنا فداه - و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار. (13)
برخی از اوصاف حضرت مهدی که در کلمات امام اشاره شد، در متون عرفان اسلامی نیز مورد توجه بوده است که به دو نمونه از آن اشاره میشود:
عزیزالدین نسفی گفته است:
"انسان کامل را هادی، مهدی گویند، کامل و مکمّل گویند، امام خلیفه و صاحب زمان گویند و آینهی گیتی نمای. انسان کامل همیشه در عالم باشد از جهت آن که تمامت موجودات همچون یک شخصی است و انسان کامل دل آن شخص است و موجودات بیدل نتوانند بود. تمامت عالم همچون حُقّهای است پر از افراد موجودات و از این موجودات هیچ چیز و هیچ کس را از خود و این حُقّه خبر نیست، إلا انسان را که از خود و از این حقّه خبر دارد که در ملک و ملکوت و جبروت هیچ چیز بر او پوشیده نمانده است. آدمیان زبده و خلاصهی کایناتند و انسان کامل زبده و خلاصهی موجودات آدمیان است. (14)"
در برخی از متون عرفانی از حضرت مهدی چنین تعبیر شده است:
«والسلام علی سرّ الأسرار العلیّة، قطب رحی الوجود، غوّاص الیّم الرحمانیة، طور التجلّی اللاهوتیة، نار شجرة الناسوتیة، غایة البشر، أبی الوقت، مولی الزمان، أبیالقاسم، محمد بن الحسن، علیه الصلاة و السلام»؛ (15) درود بر سرّ اسرار علیت، قطب آسیایی وجود، غوّاص بحر رحمانی، که کوهی تجلّی لاهوتی، آتش درخت ناسوتی و غایت خلقت انسان است، پدر زمان و صاحب عصر، ابیالقاسم محمد بن الحسن (علیهالسلام).
واژهی «سرّ» در اصطلاح اهل عرفان، لطیفهای است که در قلب انسان به ودیعه گذاشته شده است. مراد از «سرّالاسرار» حقیقت الحقایق و باطن البواطن است. منظور از «قطب» شأنی از شؤون نفس انسانی و درجهای از کمال است که تمام موجودات، اجزای ذات او میشوند و قدرت او در تمام آنها جاری میگردد و وجود او نهایت و غایت هستی میشود. در نتیجه او خلیفه و مرکز دایرهی شهود خواهد بود. (16)
از دیگر خصایص مهم حضرت مهدی که در عرفان امام خمینی تجلّی کرده این است که آن حضرت به عنوان آخرین حلقه از سلسلهی عصمت، مجلای همهی زیبایها و مظَهر همه صفات و کمالات وجودی معصومان قبل از خود است. امام خمینی در سرودهی نغزی میگوید:
مصطفی سیرت، علی فر، فاطمه عصمت حسن خو *** هم حسین قدرت، علی زهد و محمد علم مهرو
شاه جعفر فیض و کاظم حلم و هشتم قبله گیسو *** هم تقی تقوا، نقی بخشایش و هم عسکری مو
مهدی قائم که در وی جمع، اوصاف شهان شد
پادشاه عسکری طلعت، نقی حشمت تقی فر *** بوالحسن فرمان و موسی قدرت و تقدیر جعفر
علم باقر، زهد سجّاد و حسینی تاج و افسر *** مجتبی حلم و رضیّه عفت و صولت چو حیدر
مصطفی اوصاف و مجلای خداوند جهان شد
....
دست تقدیرش به نیرو جلوهی عقل مجرّد *** آینهی انوار داور، مظهر اوصاف احمد
حکم و فرمانش مُحکَّم، امر و گفتارش مسدّد *** در خصایل ثانی اثنَینِ ابوالقاسم محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) (17)
ب. ساحت و گسترهی عدالت در حکومت مهدی (علیهالسلام)
واژهی «عدالت» از زیباترین و شورانگیزترین واژگان، و پدیدهی عدالت، خواست و آرزوی فطری و همگانی بشر است. عدالت، بیت الغزل گفتار همه آموزههای وحیانی، عقلانی و عرفانی، و اجرای عدالت، آرمان و خواست همه انبیا و اوصیای الهی و مصلحان در طول تاریخ بوده است. در عصر ظهور حضرت مهدی اجرای عدالت در شؤون مختلف آن، به عنوان فلسفهی اصلی حکومت جهانی حضرت مهدی مطرح شده است؛ در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:«ولو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد، لطوّل الله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجلاً من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی، یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما مُلئت جوراً و ظلماً»؛ (18) اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی باشد، خداوند آن روز را طولانی میکند و مردی از اهل بیت که هم نام پیامبر است مبعوث میشود و زمین را پر از عدل و داد میکند، پس از آن که پر از جور و ستم شده باشد.
در این گونه روایات (19) بر گسترش عدالت در دوران حکومت آن حضرت، به عنوان اساسیترین مسأله تأکید شده است.
پرسش این است که ساحات و گسترهی عدالتی که در دولت کریمهی آخرین پرچمدار ولایت و امامت پدید خواهد آمد چگونه است و چه قلمروای از زندگی انسان را در بر میگیرد؟
در پاسخ باید گفت، در روایات اهل بیت (علیهمالسلام)، محدودیت خاصی برای گسترهی اجرای عدالت در حکومت آن حضرت مطرح نشده است و چه بسا روایاتی وجود دارد که قلمرو اجرای عدالت را همه جانبه و بسیار گسترده دانسته است.
آنچه معمولاً در گفتهها و نوشتههای مربوط به مهدویت مطرح میشود، تنها پدیدهی عدالت اجتماعی به مفهوم رفاه اقتصادی و تقسیم عادلانهی ثروتهای عمومی و برداشته شدن ظلم و جور از عالم است؛ اما باید توجه داشت که گسترهی اجرای عدالت محدود به امور یاد شده و امثال آن نیست. به نظر میرسد در آثار عرفانی امام خمینی با دید وسیعتری به این مسأله نگاه شده و مسائلی که از دید دیگران مخفی مانده، در کلمات امام مورد توجه قرار گرفته و از این رهگذر، روزنههای جدیدی درباره مسئله مهدویت برای دینپژوهان بازگردیده است. در یکی از فرازهای سخنان امام آمده است:
"هر یک از انبیا که آمدند، برای اجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود که اجرای عدالت را در همه عالم بکنند، لکن موفق نشدند؛ حتی رسول ختمی - صلی الله علیه و آله و سلم - که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود... باز در زمان خودشان موفق نشدند به این معنا. و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی میفهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت.
انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش، این ایجاد عدالت است در انسان؛ اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا کرده است، اگر در عقاید یک انحرافاتی و کجیهایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیدهی صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان. (20)"
به دلیل اهمیت و جامعیت کلام ایشان، بحث عدالت و گستره و ساحات آن در چند محور تبیین میشود:
1. معناشناسی عدالت
حضرت امام «عدالت» را در امور تکوینی و اعتباری به معنای قرار دادن هرچه در جای خود معنا کرده و به این نکته اشاره نموده است که هر نوع انحراف فکری، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و... خلاف عدل است.این معنای دقیق مبتنی بر آموزههای دینی و عرفانی است؛ در کلمات امیرمؤمنان (علیهالسلام) آمده است:
«العدل یضع الامور مواضعها»؛ (21) عدل گذاشتن هر چیز در جای خود است.
مولانا گویا با الهام از این کلام در تعریف عدل میگوید:
عدل وضع نعمتی در موضعش *** نی بهر بیخی که باشد آب کش
ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعی *** که نباشد جز بلا را منبعی
عدل چه بود آب ده اشجار را *** ظلم چه بود آب دادن خار را (22)
با توجه به این گونه حقایق دینی و عرفانی، عدالت مرادف و همسان میانهروی، و در مقابل افراط و تفریط است؛ زیرا حقیقت و ماهیت عدالت، برقراری موزانه بین امور علمی و عملی است؛ مثلاً عدالت در مسائل اعتقادی و فکری، باور داشتن و پایبندی به حق و واقعیت است؛ عدالت در اعمال، تأمین سعادت و عدم پیروی از هوا و هوس است. از این رو واژهی «عدل» مساوی و ملازم با کلمه حُسن و نیکویی است؛ زیرا حُسن و زیبایی چیزی است که انسان همواره به سوی آن گرایش دارد و وقتی چیزی در جای مناسب خود قرار میگیرد، در منظر همه زیبا و دلپذیر جلوه میکند. (23)
با این نگاه، تعدیل قوای ادراکی و تحریکی بشر و اصلاح کجیهای گوناگونی که بر اثر کجاندیشیها و اعمال ناشایست به وجود میآید، از مصادیق بارز تلاش برای ایجاد عدالت و اصلاح امور محسوب میشود و این همان حقیقتی است که امام از آن به ایجاد عدالت در همه مراتب انسانیت یاد کرده است.
2. عدالت جهان شمول
براساس معارف دینی، عدالتی که در زمان حضرت مهدی پدید خواهد آمد، شمول و عمومیت جهانی دارد؛ زیرا همانگونه که خاتم انبیا، رحمت برای همه عالمیان است؛ (وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ) (24) حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز رحمت برای همه جهانیان است و عدالتی که در زمان او پدید خواهد آمد به عنوان هدیهی بزرگ الهی و به گسترهی همه عالم خواهد بود.به همین دلیل در آموزههای دینی، بر جهان شمول بودن این عدالت تکیه شده است؛ از جمله فرمودهاند:
«یملأ الأرض قسطاً و عدلاً»؛ (25) (حضرت مهدی) سراسر زمین را از عدل و داد پر میکند.
حضرت امام با الهام از این گونه معارف، درباره جهانی بودن گسترهی عدالت حضرت مهدی میگوید:
"چون حضرت صاحب - سلام الله علیه -... در تمام عالم زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، به همه مراتب عدالت، به همه مراتب دادخواهی، باید ما بگوییم... وقتی که ایشان ظهور کنند... تمام بشر را از انحطاط بیرون میآورد. (26)"
قرآن کریم درباره حیات دوباره زمین میفرماید:
(اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا). (27)
براساس روایات اهل بیت (علیهمالسلام) حیاتی که در این آیه مطرح شده اختصاص به زنده شدن طبیعی آن در فصلهای بهار ندارد، بلکه حیات واقعی زمین با ظهور عدلگستر جهانی پدید میآید. امام باقر و امام کاظم (علیهماالسلام) ذیل این آیهی مبارکه فرمودهاند:
«یحیها الله بالقائم (علیهالسلام)، فیعدل فیها فیحیی الأرض بالعدل بعد موتها بالظلم»؛ (28) زمین را خداوند به وسیلهی قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، زنده میکند و عدالت در آن پدید میآید و زمین بعد از آن که در پی ظلم میمیرد، با عدل اِحیا میشود.
در برخی از متون عرفانی درباره گسترهی عدالت در زمان مهدی آمده است:
"صاحب زمان که علم به کمال دارد، تمامیت روی زمین را در حکم خود آورده و به عدل آراسته گرداند؛ کفر و ظلم را به یک بار از زمین بردارد و تمامت گنج روی زمین بر وی ظاهر گردد. (29)"
از نظر حضرت امام، جهان شمول بودن اجرای عدالت، در شمار اهداف کلان بعثت انبیای الهی بوده، ولی به دلایل متعددی زمینه برای اجرای آن فراهم نشده است و خداوند حضرت مهدی را برای تأمین این هدف بزرگ ذخیره کرده است. حضرت امام در مقام تبیین این مسأله میفرماید:
"در زمان ظهور مهدی موعود - سلام الله علیه - که خداوند ذخیره کرده است او را از باب این که هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است... عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد، و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن، با این که برای آن خدمت آمده بودند، خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایی که همه انبیا آرزو داشتند، لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند، و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود. (30)"
به این ترتیب معلوم میشود که یکی از ساحات و گسترههای قلمرو اجرای عدالت در زمان حضرت مهدی، گسترهی جغرافیایی آن است؛ در آن هنگام وعدهی الهی محقق میشود، آن جا که فرمود:
(وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ)؛ (31) در زبور بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان شایستهی ما به ارث خواهند برد.
این وراثت به صورت مطلق مطرح شده است و گذشته از امور معنوی که صالحان در تأمین سعادت ابدی خود از برکات زمین بهره میبرند، گویای این حقیقت است که صالحان بر سراسر زمین سیطرهی کامل پیدا میکنند و از همه نعمتها و برکات آن بهرهمند میشوند؛ در آن زمان سراسر زمین از آلودگی شرک و معصیت پاک میشود و جامعهی صالح در تمام جهان به وجود میآید؛ چنان که قرآن کریم میفرماید:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ... وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً)؛ (32) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داده است که قطعاً آنان را در این سرزمین جانشین خود قرار دهد و خوفشان را به امنیت مبدل گرداند، تا مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند. (33)
3. عدالت جامع و همه جانبه
تردیدی نیست که در زمان حکومت جهانی حضرت مهدی عدالت به معنای رفع ظلم و سرنگونی سران ستم، در سراسر عالم به اجرا گذاشته میشود و صالحان - که ستمدیدگان تاریخ هستند - به وراثت زمین نایل میشوند. در کلمات امیرمؤمنان (علیهالسلام) با اشاره به آیهای از قرآن کریم آمده است:«لتعطفنّ الدنیا علینا بعد شماسِها، عطف الفروس علی ولدها»؛ (34) دنیا پس از سرکشی به ما روی میآورد، آنگونه که شتر چموش به فرزندش مهربانانه باز میگردد.
حضرت در ادامه، این آیهی مبارکه را تلاوت فرمودند:
(وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛ (35) میخواهیم بر آنان که مردم ناتوانشان شمردهاند، منّت نهیم و اینان را پیشوایان و وارثان زمین گردانیم.
همچنین تردیدی نیست که عدالت به مفهوم اقتصادی و تقسیم عادلانهی ثروت عمومی، یکی از برنامههای مهم حکومت حضرت مهدی است و در راستای اجرای عدالت، اموال و ثروتهای عمومی از حلقوم زرپرستان و زور مدار بیرون کشیده خواهد شد و این سخن امیرمؤمنان، سرلوحهی کار دولت کریمهی فرزندش مهدی موعود خواهد بود که:
«والله لو وجدتُه قد تزوّج به النساء و مُلِک به الإماء، لرددتُه؛ فإنّ فی العدل سعة»؛ (36) به خدا سوگند، بیتالمال تاراج شده را هر کجا که بیابم، به صاحبان اصلی آن باز میگردانم؛ گرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند؛ زیرا در عدالت گشایش عمومی است.
بنابراین قلمرو عدالی که در حکومت حضرت مهدی پدید میآید شمول و گسترهی جهانی دارد. امام خمینی در این باره میفرماید:
"حضرت خاتم الاوصیا... ابر مردی که جهان را از شرّ ستمگران و دغلبازان تطهیر مینماید و زمان را پس از آن که ظلم و جور آن را فراگرفته، پر از عدل و داد مینماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستعضفان جهان را وارثان ارض مینماید... و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیلهگران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد... و کاخهای ستم و کنگرههای بیداد فرو ریزد. (37)"
اما باید توجه داشت که اجرای عدالت به معنای یاد شده، تنها بخشی از قلمرو کاری دولت کریمهی حضرت مهدی محسوب میشود و عدالتی که به وسیلهی آخرین پرچمدار ولایت و امامت پدید خواهد آمد، گسترهای فراتر از این امور دارد؛ به تعبیر حضرت امام:
حضرت مهدی... تمام کجیها را راست میکند... همچو نیست که این عدالت همان که ماها از آن میفهمیم که نه یک حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر، بالاتر از این معناست. (38)
بنابراین میتوان گفت، برخی از ساحتهای عدالتی که در زمان حضرت مهدی به وجود میآید برای بشر قابل درک نیست و چه بسا مواردی که گمان میشد عادلانه است و نیازی به تعدیل و اصلاح ندارد، اما در زمان حضرت مهدی با اصلاحات عمیقی روبهرو شود.
4. عدالت فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی
از موارد دیگری که امام خمینی با الهام از معارف دینی مطرح کردهاند، اجرای عدالت در مسائل فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی است؛ زیرا به دلیل فاصله گرفتن بشر از معارف وحیانی، قوای ادراکی و تحرّکی انسانها گرفتار انحرافات علمی و عملی شده و بشر در دو جنبهی ادراک و عمل در مرداب افراط و تفریط فکری، فرهنگی و اعتقادی فرو رفته است؛ به ویژه این که اندیشههای نوظهور با طرح و ارائه الگوهای فکری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی گوناگون و هزار رنگ، همانند سمّ کشنده در جان افراد تزریق میشود و نسلهای بشری را در معرض سقوط قرار میدهد و به پرتگاه نابودی، نزدیک و نزدیکتر میکند.اما با ظهور آخرین پرچمدار ولایت و امامت، امور یاد شده اصلاح میشود و عدالت، به مفهوم کامل و جامع آن، در همه شؤون وجودی بشر پدید میآید. امام خمینی در مقام بیان این مسئله میگوید:
"تمام نفوسی که هستند، انحرافات در آنها هست؛ حتی نفوس اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست ولو خودش نداند؛ در اخلاقها انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال انحراف هست و در کارهایی هم که بشر میکند انحرافش معلوم است، و ایشان مأمورند برای این که تمام این کجیها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال. (39)"
تردیدی نیست که نابسامانیهای فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی جهان عموماً و عالم اسلام خصوصاً، عوامل متعددی دارد؛ اما آنچه از شواهد قطعی تاریخی و مانند آن به دست میآید، یکی از مهمترین عوامل، فاصله گرفتن بشر از دستورهای آسمانی و برداشتهای غیر معصومانه از دین، و به اصطلاح، قرائتهای مختلف از آموزههای وحیانی است. حاکمان جور و سلطه طلب نیز سهم عمدهای در ایجاد یا زمینهسازی بسیاری از انحرافات فکری و اعتقادی داشتهاند. افزون بر این دو، دهها عامل و انگیزه دیگر، مشکلات فکری، فرهنگی، اخلاقی و اعتقادی بشر را با بحرانهای شکننده و روز افزونی مواجه ساخته است.
امیرمؤمنان در مقام بیان ریشههای برخی از این مشکلات و اصلاح آنها به وسیلهی مصلح کل میفرماید:
«یعطف الهوی علی الهدی إذا عطفوا الهدی علی الهوی، و یعطف الرأی علی القرآن إذا عطفوا القرآن علی الرأی... و سیأتی غدٌ بما لا تعرفون، یأخذ الوالی من غیر عمّالها علی مساوی أعمالها... فیریکم کیف عدل السیرةَ و یحیی میّت الکتاب و السنة»؛ (40) زمانی که مردم هدایت را با هوای خود سازگار و بر آن منطبق کردهاند، او (مهدی) میآید و هوای نفس را به سوی هدایت معطوف میدارد، و هنگامی که مردم قرآن را با رأی خود مطابق ساختهاند، او میآید و رأی را تابع قرآن مینماید. به زودی فردا با حوادثی که از آن بیخبرید میآید. حاکمی (مهدی) خواهد آمد متفاوت با دیگر حاکمان که کارگزاران حکومت را به خاطر اعمال نادرستشان مؤاخذه میکند؛ او به مردم نشان میدهد که سیرهی عادلانه چگونه است و کتاب و سنت را که در جامعه مرده بود، دوباره زنده میسازد.
ابن ابیالحدید، شارح بزرگ نهجالبلاغه، در ذیل این کلام میگوید:
"کلام حضرت اشاره به امامی است که در آخر الزمان خواهد آمد و در روایات فراوان از آمدن او خبر داده شده است و با ظهور او هدایت قاهره پدید میآید و عمل به رأی و قیاس از میان میرود و طبق قرآن کریم رفتار میشود. (41)"
بنابراین از نظر مسائل درون دینی چه بسا دین شناسان غیر معصوم، ناخواسته و ناآگاهانه، افراط و تفریطهایی در اندیشه و اعتقادات دینی و باورهای مذهبی داشته باشند که در زمان ظهور حضرت مهدی اصلاح خواهد شد.
یکی از عارفان بزرگ میگوید:
"چون حضرت مهدی - سلام الله علیه - مثل پیامبر معصوم است، آنگونه حکم میکند که پیامبر حکم میکرده است؛ (42) زیرا او هرگز اشتباه و خطا نمیکند و فرشتهای از طرف خداوند مأمور است تا حضرت مهدی را در همه چیز از گزند خطا و اشتباه حفظ کند. (43)"
حضرت امام در مقام تبیین مسائل یاد شده میفرماید:
"حضرت حجت (علیهالسلام) احکامی غیر از اینها که ما با این اجتهادات ناقصه درست کردهایم، و غیر این اصلهایی که ما جاری میکنیم، و غیر این چیزهایی که با ظنون مجتهدین درست میشود میآورد...؛ چون طبق روش فقها سخن نمیگوید. (44)"
طبق نظر حضرت امام در زمان ظهور حضرت مهدی نه تنها قیاس و استحسان فقهای اهل سنت برچیده میشود، بلکه اصول و قواعد استنباطی که در میان فقهای شیعه وجود دارد نیز کارایی خود را از دست میدهد؛ زیرا بسیاری از آنها مربوط به زمان غیبت امام (علیهالسلام) است.
بنابراین با توجه به معنای عدالت، پدید آمدن آن در ساحات اعتقادی، اخلاقی و فکری بار معنایی ژرف و عمیقی به همراه دارد؛ زیرا باورهای اعتقادی و علمی اگر با حق و واقعیت هماهنگ نباشند، همچنین کارهایی که موجب تأمین سعادت و کمال حقیقی انسان نشود و زمینهی رنج و عذاب ابدی او را فراهم کند، خلاف عدالت و نازیبا است. نحوهی عملکرد انسان با موجودات پیرامونی و افراد همنوع نیز اگر به گونهای نباشد که هر چیزی در جایگاه خود قرار گیرد. چنین عملی خلاف عدالت و از نظر عقلی و شرعی و افکار عمومی مردم، نازیبا و ناپسند و احیاناً حرام تلقی میگردد. در زمان حکومت مهدی عدالت کامل و همه جانبه در تمام ساحات وجودی عالم و آدم پدید میآید و زیبایی واقعی جایگزین آنها خواهد شد.
درباره دو مسأله اخیر (عدالت همه جانبه و قلمرو عدالت در زمان مهدی (علیهالسلام)) در متون عرفانی نکتههای در خور توجهی مطرح شده است، سعدالدین حموی با اشاره به غیبت حضرت مهدی میگوید:
"امام غایب تا زمانی که اسرار توحید را از بند نعلین او استماع نکند ظهور نخواهد کرد. (45)"
به عبارت دیگر، تا زمانی که معنای باطنی توحید درک نشود، او ظهور نخواهد کرد. (46) عارف لاهیجی نیز با اشاره به کلام حموی میگوید:
"... خاتم الاولیا نیز به حکم «الولد سرّ أبیه» مظهر رحمت عام گشته، مخالفات دایرهی طُرق ولایت و هدایت را جامع گردد و سعادت دو جهانی در متابعت آن حضرت منحصر شود و اصول بر یک اساس قرار گیرد و اختلاف کثرات به حکم ظهور احکام وحدت از بین برخیزد و آنچه شیخ سعدالدین گفته بر، منصهی ظهور جلوهگری کند. (47)"
این تفسیر از ظهور مهدی بیان دیگری از حقایقی است که در کلمات امام خمینی مطرح شده که تحت عنوان عدالت همه جانبه و یا عدالت فرهنگی بیان شد.
محیالدین عربی در الفتوحات المکیه، با بیانی روشنتر، ضمن طرح مسائل متعددی درباره حضرت مهدی، درباره اجرایی عدالت همه جانبه آن حضرت میگوید:
بدانید که خدا خلیفهای دارد که روزی ظهور کرده و زمین را که از ظلم و جور پر شده، از قسط و عدل پر خواهد نمود؛ دین به همان صورت حقیقی خود ظاهر میشود و مذاهب مختلف از روی زمین برداشته میشود و تنها یک دین خالص باقی میماند. (48)
درباره تأمین عدالت جامع و برداشته شدن جور و ستم در زمان مهدی در کتاب الانسان الکامل آمده است:
"شیخ سعدالدین در حق این صاحب زمان کتابها ساخته است و مدح وی بسیار گفته است، فرموده است که علم به کمال و قدرت به کمال دارد، تمامت روی زمین را در حکم خود آورد و به عدالت آراسته گرداند، کفر و ظلم را به یک بار از روی زمین بردارد، تمامت گنجینههای روی زمین بر وی ظاهر گردد. (49)"
بنابراین مسأله مهدویت بحث بنیادینی است که همه زوایا و گسترهی آن در امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... با رویکرد عرفانی قابل تحلیل است؛ به همین دلیل در عرفان اسلامی درباره مهدویت مسائل متعددی مطرح شده است. (50)
پینوشتها:
1. طه (20): 50.
2. اعلی (87): 2-3.
3. ر.ک: شیعه در اسلام، ص 80-82 و 149-150.
4. صحیفه امام، ج 14، ص 472.
5. الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 562.
6. شیعه در اسلام، ص 148.
7. توبه (9): 33؛ نور (24): 35 و 55؛ قصص (28): 5؛ احزاب (33): 61-62.
8. بحارالانوار، ج 51، 52 و 53.
9. الفتوحات المکیه، ج 3، ص 327؛ الیواقیت و الجواهر، ج 2، ص 562؛ مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص 338؛ مقصد اقصی، ص 245؛ الانسان الکامل (جیلی)، ج 1، ص 72؛ ج 2، ص 84؛ شرح فصوص الحکم (قاسانی)، ص 42.
10. صحیفه امام، ج 8، ص 327.
11. همان، ج 9، ص 24.
12. ر.ک: همان، ج 12، ص 480.
13. همان، ج 21، ص 325.
14. الانسان الکامل (نسفی)، ص 75.
15. شرح مناقب، ص 172.
16. همان، ص 173.
17. دیوان امام، ص 276-277.
18. بحارالانوار، ج 51، ص 74، ح 27.
19. همان، ص 65.
20. صحیفه امام، ج 12، ص 480-481.
21. نهجالبلاغه، حکمت 437.
22. مثنوی معنوی، دفتر 5، ص 875.
23. المیزان، ج 12، ص 353.
24. انبیاء (21): 107.
25. ینابیع المودّه، ج 3، ص 256.
26. صحیفه امام، ج 12، ص 481-482.
27. حدید (57): 17.
28. ینابیع المودّة، ج 3، ص 429.
29. الانسان الکامل (نسفی)، ص 320؛ مقصد اقصی، ص 245.
30. صحیفه امام، ج 12، ص 481.
31. انبیاء (21): 105.
31. نور (24): 55.
33. المیزان، ج 14، ص 361.
34. نهجالبلاغه، حکمت 209.
35. قصص (28): 5.
36. نهجالبلاغه، خطبه 15.
37. صحیفه امام، ج 14، ص 472.
38. همان، ج 12، ص 482.
39. همان.
40. نهجالبلاغه، خطبه 138.
41. شرح نهجالبلاغه، ج 2، ص 386.
42. الفتوحات المکیه، ج 3، ص 338.
43. همان، ص 335.
44. تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 3، ص 233.
45. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص 317.
46. تاریخ فلسفه اسلامی، ص 106.
47. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص 317.
48. الفتوحات المکیه، ج 3، ص 327.
49. الانسان الکامل (نسفی)، ص 320.
50. نگارنده در تحقیق «مهدی در آموزههای عرفان اسلامی» به تفصیل در این باره بحث کرده است.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}